سفارش تبلیغ
صبا ویژن

amin1986

سوختگان یکشنبه 87/2/22 ساعت 7:4 صبح
یش ما سوختگان، مسجد و میخانه یکیست

 حرم و دیر یکی، سبحه و پیمانه یکی است

اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته‌نظریست

 گر نظر پاک کنی، کعبه و بتخانه یکیست

هر کسی قصه‌ی شوقش به زبانی گوید

 چون نکو می‌نگرم، حاصل افسانه یکیست

اینهمه قصه ز سودای گرفتارانست

 ورنه از روز ازل، دام یکی، دانه یکیست

ره هرکس به فسونی زده آن شوخ ار نه

گریه‌ی نیمه شب و خنده‌ی مستانه یکیست

گر زمن پرسی از آن لطف که من می‌دانم

 آشنا بر در این خانه و بیگانه یکیست

هیچ غم نیست که نسبت به جنونم دادند

 بهر این یک دو نفس، عاقل و فرزانه یکیست

عشق آتش بود و خانه خرابی دارد

 پیش آتش، دل شمع و پر پروانه یکیست

گر به سرحد جنونت ببرد عشق عماد

بی‌وفایی و وفاداری جانانه یکیس


نوشته شده توسط: aminrezaei


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
26423


:: بازدیدهای امروز ::
17


:: بازدیدهای دیروز ::
47



:: درباره من ::

amin1986

aminrezaei
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد نوبت خاموشی من سهل و آسان می رسد من که می دانم که تا سرگرم بزم هستی ام مرگ من را گرچه بی رحمی و شتابان می رسد من که می دانم به دنیا اعتباری نیست نیست بین مرگ و زندگی قول وقراری نیست نیست من که می دانم اجل ناخوانده یا بی دادگر سرزده می آید و راه فراری نیست نیست پس چرا؟ پس چرا عاشق نباشم؟پس چرا؟

:: لینک به وبلاگ ::

amin1986


:: پیوندهای روزانه::

بهاره [36]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387



::( دوستان من لینک) ::

خاکستر
بهاره
با حال ترین و خفن ترین وبلاگ(دختر شیرازی

:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو