سفارش تبلیغ
صبا ویژن

amin1986

چکاوکها سه شنبه 87/8/28 ساعت 6:55 عصر

بگویید تا چکاوکها بدانند نباید دیگر آوازی بخوانند به

 

شادیها بگویید پر گشایند نمی خواهم دیگر اینجا بمانند

 

من اینک با محبت قهر قهرم نباید او دگر اید به شهرم از

 

امشب خنده ها بر لب اسیرند تمام حرفها بایدبمیرند من

 

اینک در دل خود عهد بستم که تا غم هست من هم زنده

 

هستم دلم میخواهد اینجا تک بمانم برای خود ز تنهایی

 

بخوانم همین امشب از اینجا پر بگیرم میان غصه های

 

خود بمیرم


نوشته شده توسط: aminrezaei


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
26012


:: بازدیدهای امروز ::
4


:: بازدیدهای دیروز ::
0



:: درباره من ::

amin1986

aminrezaei
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد نوبت خاموشی من سهل و آسان می رسد من که می دانم که تا سرگرم بزم هستی ام مرگ من را گرچه بی رحمی و شتابان می رسد من که می دانم به دنیا اعتباری نیست نیست بین مرگ و زندگی قول وقراری نیست نیست من که می دانم اجل ناخوانده یا بی دادگر سرزده می آید و راه فراری نیست نیست پس چرا؟ پس چرا عاشق نباشم؟پس چرا؟

:: لینک به وبلاگ ::

amin1986


:: پیوندهای روزانه::

بهاره [36]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

شهریور 1387
مرداد 1387
اردیبهشت 1387



::( دوستان من لینک) ::

خاکستر
بهاره
با حال ترین و خفن ترین وبلاگ(دختر شیرازی

:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو